جلسه دفاع از پایان نامه آقای سامان مقیمی بنهنگی - گروه مهندسی منابع آب برگزار می شود.
خلاصه خبر: ارزیابی سیاست گذاری های اثرگذار بر سیستم منابع آب در مقیاس حوضه ی آبریز از منظر کارکرد فرآیندهای یادگیری اجتماعی جلسه دفاع از پایان نامه: سامان مقیمی بنهنگی گروه:مهندسی منابع آب عنوان پایان نامه: ارزیابی سیاستگذاریهای اثرگذار بر سیستم منابع آب در مقیاس حوضهی آبریز از منظر کارکرد فرآیندهای یادگیری اجتماعی ارائه کننده:سامان مقیمی بنهنگی استاد راهنما : آقای دکتر علی باقری استاد مشاور : خانم دکتر لیلی ابوالحسنی استاد ناظر داخلی:آقای دکتر سعید مرید استاد ناظر خارجی : آقای دکتر ابراهیم حاجیانی نماینده تحصیلات تکمیلی: آقای دکتر سعید مرید مکان :آمفی تئاتر 2 تاریخ:13/11/95 ساعت: 30/8
چکیده بهمنظور مواجهه با پیچیدگیهای موجود و جدید، مدیریت منابع آب باید توانایی پاسخ به تغییرات در محیطزیست طبیعی و اجتماعی (مانند افزایش تناوب وقوع سیلابها و خشکسالیها، آلودگی رودخانهها) را نیز داشته باشد. از این منظر سازگاری با این مشکلات از اولویتهای مدیریت یکپارچه منابع آب میباشد. یکی از ویژگیهای اصلی یک ساختار سازگار، یادگیری آن در مقابل تغییرات و تجربیات در گذشته میباشد. از این منظر این تحقیق به ارزیابی ساختار اجتماعی –اکولوژیکی محدودههای مطالعاتی طشک –بختگان و رفسنجان با استفاده از چارچوب یادگیری اجتماعی پرداخته است. چارچوب ارزیابی یادگیری اجتماعی دارای مؤلفههای فرآیند و خروجی است. مؤلفههای فرآیند شامل اعتماد، درک وابستگی، عدالت و برابری اجتماعی و تعامل است. مؤلفههای خروجی یادگیری اجتماعی نیز شامل حلقههای یادگیری اجتماعی، وسعت، گرایش و جهت یادگیری است. مراحل انجام تحقیق در سه گام ارزیابی سیستم اکولوژیکی با استفاده از چارچوب DPSIR، الگوهای سیستمیک و مدلسازی هیدرولوژیکی توسط مدل SWAT-FARS(که در تحقیق دیگری توسعه پیدا نموده است)، ارزیابی نهادهای رسمی با استفاده از چارچوب یادگیری اجتماعی از طریق تحلیل اسناد مربوطه و تحلیل نهادهای غیررسمی محدودههای مورد مطالعه با استفاده از روشهای کیفی انجام شده است. از طریق چارچوب DPSIRوضعیت موجود سیستم منابع آب مناطق مطالعاتی مورد تحلیل گرفت. از این منظر تغییر فیزیکی وارده به سیستم منابع آب شناسایی گردید. در حوضه آبریز طشک –بختگان خشکسالی سال 1387 و در دشت رفسنجان افت سطح ایستابی بهعنوان تغییر فیزیکی وارده به سیستم منابع آب در نظر گرفته شدند. همچنین برمبنای الگوهای سیستمیک، مدل مفهومی حاکم بر حوضه آبریز طشک –بختگان استخراج گردید تا درک بهتری از مکانیسمهای موجود در این منطقه به دست آید. توسط استفاده از نتایج مدل SWAT-FARSمشخص گردید که سهم عوامل انسانی در بحران آب حوضه آبریز طشک –بختگان بیش از 90 درصد میباشد. در قسمت بعد توسط تکنیک گلوله برفی، بازیگران دخیل در مسئله با توجه به تغییر فیزیکی مشخص شده شناسایی شدند. توسط بازدید میدانی صورت گرفته از این مناطق مطالعاتی و انجام مصاحبههای نیمهساختاریافته و تکمیل پرسشنامه تحقیق، دادههای کیفی مدنظر تحقیق بهمنظور تحلیل محتوا کیفی جمعآوری شدند. توسط ارزیابی کلی قوانین، مکانیسمهای مستتر در قوانین شامل قوانین مرتبط با واگذاری اراضی ملی، واگذاری اراضی ملی متصرف شده، حفر چاه، حفر چاه غیرمجاز و توسعه کشاورزی و بهرهبرداری از منابع آب استخراج شدند. این ارزیابی نشان داد که ساختار نهاد رسمی در تمامی این مکانیسمها در حلقهی یگانه یادگیری قرار گرفته است و این نکته بدان معنا است از ظرفیت یادگیری پایینی برخوردار است. این ظرفیت یادگیری در نهایت منجر به ظرفیت بسیار پایین سازگاری در مقابل تغییر شده است و به همین سبب آسیبپذیری این نهاد را بالا برده است. از طرفی در دشت رفسنجان ارزیابی مؤلفههای فرآیند یادگیری نشان داد که این مؤلفهها در سطح پایینی قرار دارند. همچنین ارزیابی مؤلفههای خروجی یادگیری اجتماعی در هرکدام از شهرستانها نشان داد که در این محدوده مطالعاتی، تغییر اجتماعی به سمت نگرشها و اقداماتی است که در حال حاضر به حفاظت منابع آب و بهبود شرایط آب زیرزمینی کمک شایانی نمیکنند. بر این مبنا، شهرستانهای کبوترخان و کشکوییه در حلقهی یگانه یادگیری و شهرستانهای نوق، رفسنجان و انار در حلقهی دوگانه یادگیری قرار میگیرند. منطقه مطالعاتی اصلی تحقیق حوضه آبریز طشک –بختگان بود. از این منظر این حوضه آبریز به پنج محدوده مجزا تقسیمبندی شد. محدوده 1 شامل مناطق بالادست سد درودزن و سرشاخههای رود کر، محدوده 2 شاخه سیوند تا سد سیوند، محدوده 3 شامل مرودشت و از لحاظ هیدرولوژیکی بالادست ایستگاه پل خان تا سد درودزن، محدوده 4 شامل خرامه و از ایستگاه پل خان تا ورودی دریاچههای طشک –بختگان و درنهایت نیز محدوده 5 حوضه اطراف دریاچههای طشک –بختگان شامل استهبان، نیریز و آباده –طشک میباشد. این تقسیمبندیها برمبنای مکانیسمهای متفاوت توسعه در این مناطق بوده است. برمبنای تقسیمبندی صورت گرفته، در غالب حوضه آبریز باور و نگرشی در مورد عدم وجود عدالت و برابری اجتماعی نداشتند اما در محدوده 4 عدم وجود باور به این مؤلفه شدت بیشتری داشت. از منظر اعتماد بین نهادهای رسمی و غیررسمی در غالب این حوضه عدم اعتماد به طرف مقابل ارزیابی شد. نکته جالب توجه عدم اعتماد بین نهادهای غیررسمی در محدودههای 1 و 3 بود که نشان میدهد به دلیل اینکه هنوز منابع آب به نسبت کافی وجود دارد لذا کشاورزان بهصورت منفرد عمل نموده و به سایرین برای مشارکت اعتمادی ندارند. اما از آنطرف در محدودههای 4 و 5 این اعتماد بین کشاورزان به نسبت سایر مناطق در سطح بالاتری وجود دارد. از طرف دیگر در این محدودهها ظرفیت بالای تعامل ارزیابی گردید که به دلیل رسیدن به باور و درک وابستگی به یکدیگر میباشد. ارزیابی مؤلفههای خروجی یادگیری اجتماعی نشان داد که محدوده 1، 2 و 3 در حلقهی یگانه یادگیری، محدوده 5 در حلقهی دوگانه یادگیری و محدوده 4 در حلقهی سهگانه یادگیری قرار میگیرند. نکته جالب توجه گرایش این اقدامات است که در محدودههای 4 و 5 این گرایش به سمت حفاظت بهتر منابع آب سوق پیدا کردهاند و از وسعت فردی فراتر رفته و بهطور مشارکتی و جمعی عمل نمودهاند. از این منظر این دو محدوده دارای ظرفیت سازگاری بالاتری نسبت به سایر محدودهها هستند. نتایج پرسشنامه نیز تأییدکننده نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها بود. طبق نتایج مدلSWAT-FARSمشخص شد نقش عامل انسانی (کشاورزی) در خشک شدن دریاچههای طشک و بختگان بالغ بر 90 درصد میباشد. این در حالی است که در سطح حوضه طبق ارزیابی صورت گرفته، غالباً علت اصلی بحران منابع آب حوضه را در خشکسالی و عوامل اقلیمی میپنداشتند. این نکته نشان میدهد که توانایی تشخیص صحیح گروداران از علل اصلی بحران و مشکل پیشرو دچار ضعف بوده است. در بخش نهادهای رسمی اصلیترین راهکار بهبود شرایط تبدیل حکمرانی ملی به حکمرانی محلی پیشنهاد میشود. در بخش نهادهای غیررسمی نیز باید ساختار مشارکتی و تعاملی فعال گردند و مؤلفههای فرآیند یادگیری که در سطح پایینی ارزیابی شدند بهبود پیدا کنند.
واژههای کلیدی:یادگیری اجتماعی، حلقههای سهگانه یادگیری،چارچوب تحلیلی DPSIR، مدلSWAT، محدودهی مطالعاتی رفسنجان، حوضه آبریز طشک-بختگان، نهاد آب
6 بهمن 1395 / تعداد نمایش : 3897
|